یادداشت* عیسی محمدی، رئیس اتاق تعاون گیلان
بررسیها نشان میدهد عمدهترین مانع توسعه تعاونیها در کشورهای در حال توسعه سوء تفاهم در بین سیاستگذاران و برنامهریزیان در مورد تعاونیها و نحوه کار آنها و انتظارات غیرواقعی از آنچه تعاونیها واقعاً میتوانند انجام دهند میباشد که در نتیجه منجر به برنامهریزی پدرسالارانه از سوی دولت برای تعاونیها شده است.
این نگاه و رویکرد باعث شده بسیاری از اعضاء تعاونیها و عموما، اغلب تعاونیها را به عنوان یک سازمان تحت کنترل دولت یا تحت حمایت دولت و ا قتصادی ناکارآمد و نابسامان تلقی کنند که منافع دولت یا مدیران خود را بیش از منافع اعضاء خود در نظر میگیرند.
باید توجه داشته باشیم که مسیر توسعه تعاونیها از کشوری به کشور دیگر متفاوت است؛ لذا در برخی از کشورهای در حال توسعه تعاونیها تا حدی تحت کنترل دولت قرار دارند که اعتقاد بر این است که میتوانند به مقیاس یا همان سهم بخش اقتصادی مورد نظر برسند، قدرت انحصاری را بشکنند و به اعضای خود کمک کنند تا در جریان اصلی اقتصادی ادغام شوند.
این در حالی است که در کشورهای صنعتی تعاونیها به عنوان یک نیروی اقتصادی و اجتماعی به رسمیت شناخته شدهاند. در کشورهای صنعتی دیده میشود که تعاونیها سازمانهای بخش خصوصی هستند و در مواردی که عملکرد آنها از نظر اجتماعی ارزشمند تلقی میشود اغلب از حمایت دولتی برخوردار میشوند. مسلم این است که فارغ از اینکه حمایت دولتها از تعاونیها انجام بشود یا نشود تجربه و عملکرد تعاونیها، هم تعاونیهای رسمی و هم تعاونیهای غیررسمی و داوطلبانه در کشورهای مختلف نشان میدهد که در تجمیع سرمایههای خود و نیروهای خلاق و مستعد برای انجام کارهای گروهی و کارآفرینانه، فقرزدایی و ایجاد شغل و درآمد برای اقشار مختلف جوامع موفق عمل کردهاند.
https://iccnews.ir/?p=56672